- پهن سینه
- دارای سینه گشاده و فراخ دارای صدری عریض
معنی پهن سینه - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
دارای شانه پهن دارای کتفی عریض پهن دوش: کتف پهن شانه گردیدن
آنکه دارای بینی پهن است کسی که بینی پخت دارد افطس: مردمانش (مردمان خمدان مستقر فغفور چین) گرد رویند و پهن بینی
قسمت قدامی پیراهن که جدا آهار زده باشند، قطعه پارچه ای که اطفال روی سینه قرار دهند. از گلو بپایین فرو هشته تا جامه از آلودگی بر کنار ماند، قسمتی از گوشت جلو سینه و گوسفند و گاو و غیره. یا جیب پیش سینه. جیبی که در جامه وسط سینه تعبیه کنند
کسی که دارای سینه ای چون سمن است سپید تن
قسمت جلو لباس که روی سینه قرار می گیرد، تکۀ پارچه که از زیر گلو تا روی سینۀ طفل بسته می شود، آن قسمت از گوشت که از سینۀ گاو یا گوسفند بریده شود